درگیر تو بودم
پنجشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۱۰ ق.ظ
درگیر تو بودم که نمـــازم به قضــا رفت
در من غزلی درد کشید و سرِ زا رفت!
سجاده گشــودم که بخوانم غزلـــم را
سمتی که تویی،عقربه ى قبله نما رفت!
در بین غــــزل نـــــامِ تو را داد زدم ، داد
آنگونه که تا آن سر این کوچه ، صدا رفت!
بیرون زدم از خانه ؛ یکی پشتِ سرم گفت:
این وقتِ شب این شاعر دیوانه ، کجا رفت؟!
من بودم و زاهد ، به دو-راهی که رسیدیم
من سمتِ شما آمدم ؛ او سمتِ خدا رفت!
با شانه ، شبی راهیِ زلفت شدم اما ...
من گم شدم و شانه پی کشفِ طلا رفت!
۹۴/۰۵/۰۸