ای باد
پنجشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۴۶ ب.ظ
هان ای باد کجایی
تو را ولوله ای نیست دگر...
کوچه تنهاست
خموش است
صدای خوش پر پر زدن چلچله ای نیست دگر...
دیرگاهیست
که از قاصدک بی سر و پا
نشنیدم دروغی
تو خود هر چه دروغ است بگو
همه از پاکی و شوق
همه از یکرنگی
همه از عشق که در شهر سکوت
به دروغین خبری شادم و هیچم گله ای نیست دگر...
باز ای باد شتابان نگذر
صحبتم نیمه تمام است هنوز
حرف ها در قفس سینه نهانند هنوز
غصه های دل در غربت من
همه پاییزی و زردند بریزان و برو
همه در خلوت این شهر بپیچان و برو
برو ای باد برو
هر چه که باید گفتم
سخنی هم اگر مانده بجا حوصله ای نیست دگر...
رحمانی شاهد
۹۴/۰۵/۲۲