شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

و گه گاهی
دو خط شعری
که گویای همه چیز است و
خود ناچیز...

گلستانه

يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۵۹ ب.ظ

دشت هایی چه فراخ‌! 

کوه هایی چه بلند! 


در گلستانه چه بوی علفی می آمد! 

من در این آبادی‌، پی چیزی می گشتم‌: 

پی خوابی شاید، 

پی نوری‌، ریگی‌، لبخندی‌. 


پشت تبریزی ها 

غفلت پاکی بود، که صدایم می زد. 


پای نی زاری ماندم‌، باد می آمد، گوش دادم‌: 

چه کسی با من‌، حرف می زند؟ 

سوسماری لغزید. 

راه افتادم‌. 

یونجه زاری سر راه‌. 

بعد جالیز خیار، بوته های گل رنگ 

و فراموشی خاک‌. 


لب آبی 


گیوه ها را کندم‌، و نشستم‌، پاها در آب‌:

«من چه سبزم امروز 

و چه اندازه تنم هوشیار است‌! 

نکند اندوهی‌، سر رسد از پس کوه‌. 

چه کسی پشت درختان است؟ 

هیچ‌، می چرخد گاوی در کرد. 

ظهر تابستان است‌. 

سایه ها می دانند، که چه تابستانی است‌. 

سایه هایی بی لک‌، 

گوشه یی روشن و پاک‌، 

کودکان احساس‌! جای بازی این جاست‌. 

زندگی خالی نیست‌: 

مهربانی هست‌، سیب هست‌، ایمان هست‌. 

آری 

تا شقایق هست‌، زندگی باید کرد. 


در دل من چیزی است‌، مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم 

صبح 


و چنان بی تابم‌، که دلم می خواهد 

بدوم تا ته دشت‌، بروم تا سر کوه‌. 

دورها آوایی است‌، که مرا می خواند.»


سهراب سپهری

۹۴/۰۶/۲۲

نظرات  (۱)

گاهی نه همیشه 
همیشه هر وقت هر ساعت 
وبتون عالیه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی