عابر
يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۲۱ ق.ظ
مرغ باران می کشد فریاد دائم:
- عابر! ای عابر!
جامه ات خیس آمد از باران.
نیستت آهنگ خفتن
یا نشستن در بر یاران؟ ...
ابر می گرید
باد می گردد
و به خود این گونه در نجوای خاموش است عابر:
- خانه ام، افسوس!
بی چراغ و آتشی آنسان که من خواهم، خموش و سرد و تاریک است
احمد شاملو
۹۴/۰۴/۰۷