شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

و گه گاهی
دو خط شعری
که گویای همه چیز است و
خود ناچیز...

می خواری

سه شنبه, ۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۵ ق.ظ

دوش دیدم وسط کوچه روان پیری مست

 برلبش جام شرابی وسبویی در دست   

 گفتم نکنی شرم از این می خواری؟                  

گفتا که مگر حکم به جلبم داری!؟                          

گفتم تو ندانی که خدا مست ملامت کرده؟       

 در روز جزا وعده به اتش کرده؟                    

گفتاکه برو بی خبر از دینداری                        

 خود را به از باده خوران پنداری؟!                     

 من می خورمو هیچ نباشد شرمم                    

 زیرا به سخاوت خدا دل گرمم...                     

من هرچه کنم گنه از این می خواری             

 صد به ز تو ام که دایما هوشیاری...


منسوب به مریم صباغ 

۹۴/۰۴/۰۹

نظرات  (۷)

این شعر بالاخره از کیه؟ صائب یا خانم صباغ
پاسخ:
تا انجایی که من میدونم خانم صباغ 
سلام
خانم صباغ شما اصالتا رهنانی هستید
سلام این شعر رو من حدود بیش از سه سال پیش توی تانگو گذاشته بودم این شعر از من بوده خانم صباغ واقعا خنده داره البته زیاد هم مهم نیست 
در هر دوجهان بهتر از این جام شراب نیست....کاری به از ساقی گری پر از ثواب نیست...ساقی تو بریز وپر نما جام تهی را.....بهر چنین حرف وسخن جای جواب نیست
دوش به میخانه شدم مست مست.....باسنگ زدم سبوی ساقی بشکست....ساقی بگفت هر چهکند مست رواست....لیک حرمت این ساقی شکستن خطاست
محمد:
شبی در خلوت وتنها،،،،بسات می به پا کردم بخوردم با د ی نا بی،،،،دران خلوت صفاکردم شدم مست ودران مستی،،،جهان تو فناکردم جهانی نو برای خود،،،،در ان مستی بنا کردم نشستم جای معبودو،،،دران شب من چه هاکردم،،،،خدایامست مست بودم،،،،ببخشم گر خطاکردم،،،،،،سرهرکوی وهربرزن،،،یه میخانه بناکردم،،،،ثواب صدهزارعابد،،،،به ساقی من عطاکردم،،،ریاکاران ودزدان را،،،،درون نطفه ها کشتم،،،،جهانت رابرای تو،،،پراز مهروصفاکردم،،،،،خدایامست مست بودم،،،،ببخشم گرخطاکردم،،،،،خداوندا شدم رزاق،،،،،به مردم رزق بخشیدم،،،،بسات این تکدی را،،،،زدنیای تو بر چیدم،،،،،هزاران مثل لیلارا،،،،فدای قیس تو کردم،،،،،دوصدزیبا ترازشیرین،،،،،به فرهادت عطاکردم،،،،خدایامست مست بودم،،،،ببخشم گرخطاکردم،،،،،ازان دریای الطافت،،،،فقط یک قطره ای بردم،،،،به تن جمله بیماران،،،،لباس عافیت کردم،،،،،گدایان راغنی کردم،،،،ضعیفان راقوی کردم،،،،خداوندا جهانت را،،،،،ززشتی هاتهی کردم،،،،،خدایامست مست بودم،،،ببخشم گر خطا کردم،،،،،خداونداجهنم را،،،،زفکرتورهاکردم،،،بهشتت رادراین دنیا،،،،برای توبناکردم،،،،،حساب جمله مردانت،،،،زنامردان جداکردم،،،،،بماندکه در
ان
۰۷ مهر ۹۷ ، ۰۶:۲۳ سید محمد حسینی نسب
seyyed andalib:
شعر قشنگیه ولی به هیچ وجه نمیتونه مال صائب باشه. چون حداقل چیزی که صائب به عنوان شاعر بلده وزن شعره

صائب به کم گویی و گزیده گویی در بین شعرا معروفه. بیشترین تک بیتی های اسلوب معادله هم مال ایشونه ، لذا اینهمه حشو و زیاده گویی تو هر بیت بهش نمیاد که از صائب باشه

ملامت با آتش تو بیت سوم هم قافیه نیست و احتمالا صائب در این حد شعر گفتن بلد بوده 😐

مساله بعدی این استدلالش چیشی بود؟ یارو مسته
یکی بهش مگه چرا مستی مگه بتو چه
مگه خدا گفته گناه داره
مگه بیا برو نیس شو از دین چیشی میدونی . من اگه مستم از تو بهترم.(😐چرا واقعا ؟) آهان دلیلش تو بیت بعدشه.
من هرچی گناه از مستی بکنم( پس قبول داره که می خوردن گناهه از تو بهترم که همیشه هوشیاری و می نموخوری و گناه نمکنی) حل شد اصن.

این چه حرف است که در عالم بالاست بهشت؟

هر کجا وقت خوشی رو دهد آنجاست بهشت

باده هر جا که بود چشمه کوثر نقدست

هر کجا سرو قدی هست دو بالاست بهشت

دل رم کرده ندارد گله از تنهایی

که به وحشت زدگان دامن صحراست بهشت

از درون سیه توست جهان چون دوزخ

دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت

دارد از خلد ترا بی بصریها محجوب

ورنه در چشم و دل پاک مهیاست بهشت

هست در پرده آتش رخ گلزار خلیل

در دل سوختگان انجمن آراست بهشت

عمر زاهد به سر آمد به تمنای بهشت

نشد آگاه که در ترک تمناست بهشت

صائب از روی بهشتی صفتان چشم مپوش

که درین آینه بی پرده هویداست بهشت

این غزل از صائبه 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی