شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

و گه گاهی
دو خط شعری
که گویای همه چیز است و
خود ناچیز...

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «افشین یداللهی» ثبت شده است

غروبم، مرگه رو دوشم طلوعم کن، تو می تونی

تمومم سایه می پوشم شروعم کن، تو می تونی


شدم خورشید غرقِ خون میون مغرب دریا

منو با چشمای بازت ببر تا مشرق رویا


دلم با هر تپش با هرشکستن داره می فهمه

که هر اندازه خوبه عشق همون اندازه بی رحمه


چه راهایی که رفتم تا بفهمم جز تو راهی نیست

خلاصم کن از عشقایی که گاهی هست و گاهی نیست


تو خوب سوختنو می شناسی سکوتو از اونم بهتر

من آتیشم یه کاری کن نمونم زیر خاکستر


می خوام مثل همون روزا که بارون بود و ابریشم

دوباره تو حریر تو مث چشمات ابری شم


دکتر افشین یداللهی


متاسفانه الان با خبر شدم ایشون امروز در اثر سانحه رانندگی از بین ما رفتن... بسیار غمگین شدیم. روحشون شاد

۰ نظر ۲۵ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۵۰

می خواهی

من  را 

به بی‌خبری از خودت 

عادت بدهی؟


من 

به بی‌خبری از تو 

عادت نمی‌کنم


من به نبودنت 

عادت نمی‌‌کنم


به بودنت 

عادت نمی‌کنم


من 

فقط می‌توانم عاشق بشوم

که شده ام


من را 

به هیچ چیز از خودت 

عادت نده


عادت نمی‌کنم


افشین یداللهی

۰ نظر ۱۳ آبان ۹۴ ، ۲۲:۳۲

از کفر من تا دین تو، راهی به جز تردید نیست 

دلخوش به فانوسم مکن، اینجا مگر خورشید نیست


با حس ویرانی بیا ... تا بشکند دیوار من

چیزی نگفتن بهتر است، تکرار طوطی وار من


بی جستجو ایمان ما از جنس عادت می شود

حتی عبادت بی عمل وهم سعادت می شود


با عشق آن‌سوی خطر ، جایی برای ترس نیست

در انتهای موعظه ... دیگر مجال درس نیست


کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می شود

چیزی شبیه معجزه ... با عشق ممکن می شود


افشین یداللهی

۰ نظر ۰۴ آبان ۹۴ ، ۱۸:۵۱

خواستند از عشق

آغوش و بوسه را حذف کنند...

عشق

از آغوش و بوسه

حذف شد...


افشین یداللهی

۰ نظر ۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۹