شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

و گه گاهی
دو خط شعری
که گویای همه چیز است و
خود ناچیز...

بهانه

پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۵۲ ب.ظ

گفتم بمان , نماند و هوا را بهانه کرد

بادی نمی وزید و بلا را بهانه کرد


می خواستم که سیر نگاهش کنم ولی

ابرو به هم کشید و حیا را بهانه کرد


آماده بود از سر خود وا کند مرا

قامت نبسته دستِ دعا را بهانه کرد 


من صاف و ساده حرف دلم را به او زدم

اما به دل گرفت و ریا را بهانه کرد


اما , اگر  نداشت دلش را نداد و رفت 

مختار بود و دست قضا را بهانه کرد


گفتم دمی بخند که زیبا شود جهان

پیراهن سیاه عزا را بهانه کرد


می خواستم که سجده کنم در برابرش 

سجاده پهن کرد و خدا را بهانه کرد


او بی ملاحظه کمرم را خودش شکست

حال مرا گرفت و عصا را بهانه کرد


بی جرم و بی گناه مرا راند از خودش

قابیل بود و روز جزا را بهانه کرد

۹۴/۰۴/۰۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی