شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

شاعرانه

اشعار زیبا؛ دفتر بهترین شعرهایی که خوانده‌ام

و گه گاهی
دو خط شعری
که گویای همه چیز است و
خود ناچیز...

ارغوان

پنجشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۹ ب.ظ

ارغوان شاخه همخون جدامانده من 

آسمان تو چه رنگ است امروز؟

آفتابی ست هوا؟

یا گرفته است هنوز؟

من در این گوشه که از دنیا بیرون است

آفتابی به سرم نیست

از بهاران خبرم نیست

آنچه می بینم دیوار است

آه این سخت سیاه

آنچنان نزدیک است که چو بر می کشم از سینه نفس

نفسم را بر می گرداند

ره چنان بسته که پرواز نگه 

در همین یک قدمی می ماند 

کورسویی ز چراغی رنجور

قصه پرداز شب ظلمانی ست

نفسم می گیرد 

که هوا هم اینجا زندانی ست

هر چه با من اینجاست 

رنگ رخ باخته است

آفتابی هرگزگوشه چشمی هم

بر فراموشی این دخمه نینداخته است

اندر این گوشه خاموش فراموش شده

کز دم سردش هر شمعی خاموش شده

باد رنگینی در خاطرمن گریه می انگیزد

ارغوانم آنجاست 

ارغوانم تنهاست

ارغوانم دارد می گرید 

چون دل من که چنین خون ‌آلود 

هر دم از دیده فرو می ریزد

ارغوان

این چه رازی است که هر بار بهار

با عزای دل ما می آید ؟ 

که زمین هر سال

از خون پرستوها رنگین است 

وین چنین بر جگر سوختگان

داغ بر داغ می افزاید ؟

ارغوان پنجه خونین زمین 

دامن صبح بگیر

وز سواران خرامنده خورشید بپرس

کی بر این دره غم می گذرند ؟

ارغوان خوشه خون 

بامدادان که کبوترها 

بر لب پنجره باز سحر غلغله می آغازند

جان گل رنگ مرا

بر سر دست بگیر

به تماشاگه پرواز ببر

آه بشتاب که هم پروازان 

نگران غم هم پروازند

ارغوان بیرق گلگون بهار

تو برافراشته باش

شعر خونبار منی

یاد رنگین رفیقانم را 

بر زبان داشته باش

تو بخوان نغمه ناخوانده من

ارغوان شاخه همخون جدا مانده من

 

هوشنگ ابتهاج

۹۴/۰۴/۰۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی